آیا کارآفرینان بزرگ ریسک پذیر هستند؟ یا ریسک گریز!
شما چه فکر میکنید؟ احتمالا معتقدید کارآفرین باید ریسک کند و الا کارآفرین نیست.
شما چی! بی ترمز گاز میدهید وحشتناک به جلو میتازید یا سریع و چابکید اما مثل یک عقاب تیز پرواز بر همه امور نظارت دارید؟
در مقالات، کتابها و سایتهای حوزه کارآفرینی، موفقیت، مدیریت، کسب وکار و… به موضوع ریسک و ریسک پذیری خیلی اهمیت داده میشود. بطوری که ریسک پذیر بودن را یکی از ارکان اساسی موفقیت در کسب و کارهای نو میدانند.
البته دیدگاه رایج را همه بزرگان و رهبران دنیای کسب وکار تایید نمیکنند. بعضی از اندیشمندان بزرگ حوزه نوآفرینی از جمله پروفسور «آدام گرانت» در کتاب نوآفرینی عکس این مسئله را ثابت میکند.
آیا باید ریسک پذیر باشیم؟
آدام گرانت در کتاب « نوآفرینی» نشان میدهد که کارآفرینان و استارتاپهای مشهور، نه تنها اهل ریسک نبودند بلکه ریسک گریز هم بودهاند.
حتی شخصیتهایی چون: بیل گیتس، استیو جابز، جف بزوس و واربی پارکر و… برای انجام ایدههاشون زیاد ریسک نکردند.
کارآفرینان ریسک پذیر بزرگی نیستند شما چطور؟
تاجران موفق، کارآفرینان و مخترعین خیلی با احتیاط مسیر موفقیت را طی کردهاند.
مثلا «پیر امیدیار» وقتی سایت حراجی به اسم ebay را استارت زد تا ۹ ماه بعد از اون به کار برنامه نویسی ادامه داد. و تنها وقتی بازارچه آنلاینی که راه انداخته بود درآمد خالصی بیشتر از شغلش درآورد کارش را رها کرد.
« لیندا روتنبرگ» بر اساس چند دهه تجربه آموزش کارآفرینان بزرگ دنیا چنین میگوید:
« بهترین کارآفرینان، بزرگترین ریسک کنندگان نیستند. آنها ریسک پذیری را بدون ریسک می کنند.»
البته این به این معنی نیست که با ریسک کردنهای متوسط دائما در میانه راه باشیم. بلکه نوآفرینان موفق در یک مسیر ریسکهای شدید می کنند و آن را با احتیاط شدید در مسیر یا جایگاه دیگری متوازن میسازند.
مثل « بهروز فروتن» که شروع تولید مواد غذایی را با احتیاط از آشپزخانه و زیر زمین شروع کرد. وقتی به ادامه کار ایمان پیدا کرد منزل مسکونیش را فروخت و با جسارت تمام در کسب وکارش سرمایه گذاری کرد.
سارا بلیکلی پرریسک نبود
«سارا بلیکلی» در 27 سالگی ایده جدید تولید جوراب شلوارهای تا مچ پا را پدید آورد. و با سرمایه گذاری تمام ۵۰۰۰ دلار پس اندازش در این کار ریسک بزرگی کرد.
او برای متوازن کردن سبد ریسکش به مدت ۲ سال در شغل تمام وقتش، فروش دستگاههای دورنگار باقی ماند و شبها و آخر هفتهها را صرف ساختن نمونه اولیه می کرد.
سارا برای صرفه جویی در هزینه، خودش ثبت نام پروانه اختراعش را انجام داد و وکیل نگرفت. پس از اینکه در نهایت شرکت اسنپکس را راهاندازی کرد، به جوانترین میلیاردر خودساخته جهان تبدیل شد.
مثالهای دیگر برای ریسک پذیری
«هنری فورد» کارخانه اتومبیل خود را در حالی راه اندازی کرد که به عنوان مهندس ارشد برای توماس ادیسون کار میکرد. چون شغلش امنیت لازم را برای امتحان کردن اختراعات جدیدش را به او می داد.
فورد کار برای ادیسون را تا 2 سال بعد از ساختن یک کاربراتور و تا یک سال بعد از دریافت پروانه اختراع آن ادامه داد.
«بابک بختیار» هم بعد از ثبت برند آیس پک، خودش بهتنهایی کسبوکارش را مدیریت کرد. و تا زمانی که به کارش ایمان پیدا نکرد نه نیرو استخدام کرد و نه شعبه جدیدی راه اندازی کرد.
شرکت «واربی پارکر» ( فروش عینک آنلاین) هم برای احتیاط بیشتر بجای یک 1 مدیر اجرایی 2 نفر از تیم را به عنوان مدیر اجرایی انتخاب کرد. تا از بهتر انجام شدن کارها مطمئن تر شود.
و همهی اعضای تیم (4 نفر) در کلاس کارآفرینی شرکت کردند تا ایده خود را خوب صیقل دهند. و هر 4 نفر سرکار خود بودند تا وقتی که شرکت نوپا به درآمد و شرایط ایده آل رسید.
واقعیت ریسک پذیری
شواهد و آمارها نشانگر اینست که کارآفرینان بزرگ ریسک کردن را بیشتر از بقیه دوست ندارند. در پژوهشی که با حضور بیش از 800 آمریکایی انجام شد. از کارآفرینان و بزرگسالان شاغل سوال شد که از بین ۳ سرمایه گذاری خطرناک زیر، ترجیح میدهند کدام را راه اندازی کنند:
۱- سرمایه گذاری که ۵۰ میلیون دلار سود دارد و ۲۰درصد شانس موفقیت.
۲- سرمایه گذاری که ۲۰ میلیون دلار سود دارد و ۵۰درصد شانس موفقیت.
3- سرمایه گذاری که ۱۰ میلیون دلار سود دارد و ۸۰درصد شانس موفقیت.
باعث شگفتی بود که اکثر کارآفرینان موفق، گزینه ۳ را انتخاب کردند. و نویسندگان و محققین نتیجه گرفتند که: «متوجه میشویم که کارآفرینان به شکل معنی داری ریسک گریزتر از سایر مردم اند.»
افراد نوآفرین، نگرششان به ریسک متفاوت است. برخی از آنها قماربازانی بی کله اند! برخی دیگر وسواس حسابگرند.
برای نوآفرین شدن باید کار جدیدی را امتحان نکنید که به معنی پذیرش اندازهای از ریسک است. اما موفقترین نوآفرینان جگردارهایی نیستند که اول می پرند بعد نگاه می کنند. بلکه اول چتر نجاتشان را 3 بار چک میکنند. و برای خاطر جمع شدن، تور ایمنی هم در پایین پهن می کنند.
چگونه ترازوی ریسک پذیری را متعادل نگه داریم
در کسبوکارمان چه کارهایی انجام دهیم که هم باعث رشد و پیشرفت شود. و هم خطر ریسک کسب ما پایین باشد که از این بابت آسیب جدی به کسبوکار و سرمایه کار وارد نشود؟
اول سفارش بگیرید بعد تولید کنید
متاسفانه بسیاری از تولیدکنندگان اول تولید میکنند بطوری که انبار و سولهها را از تولیدات خود پر میکنند پر میشود سپس دنبال مشتری میگردند.
شرایط بازار میطلبد که ابتدا سفارش گرفته شود سپس اقدام به تولید شود. گرچه این روش تولید را پایین میآورد ولی در عوض ریسک را پایین میآورد. و برای جبران این کار باید تولید کننده را بازاریابی کند و حداقل 1 هفته زودتر سفارش بگیرد تا مشکل تولید هم حل شود.
شاگردی کنید
یک فرمولی که که افراد کارآفرین میتوانند انجام دهند این است که خودشان سریع به تولید و راه اندازی کسب و کار نروند. بلکه در کنار شخص دیگری که کسب و کار مشابه دارد فعالیت خود را آغاز کنند و کم کم کنار آنها راه و چاه را بیاموزند. ( فورد مدت زیادی پیش ادیسون شاگردی کرد)
این شیوه همان روش استاد و شاگردی در قدیم است که بسیاری از کارآفرین موفق به این شیوه کار خود را شروع کرده اند.
اول کار دنبال لقمه گنده نباشید
چون شما را تو بازار نمیشناسند باید با احتیاط عمل کنید تا قابل اعتماد شوید. اولا صادق و خوش قول باشید. دوما حتی سفارشهای کوچک را با دقت و عالی انجام دهید. چون این روش یک نوع سرمایه گذاری بلندمدت است شک نکنید که همین افرادی که به شما سفارش کوچولو می دهند در آینده فاکتورهای سنگین براشون می بندید.
به کسب وکارتان زمان دهید
براساس یک تحقیق بینالمللی معمولا در هر کسبوکاری تا دو سال نخست، سوددهی به میزانی که کارآفرین توقع دارد ایجاد نمیشود. اما پس از دو سال رشد خوبی به خود میگیرد.
خیلی محدود فکر نکنید و قدم های بزرگ بردارید
به تعداد اندکی مشتری قانع نباشید با تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم دایره مشتریانت را گسترش دهید.
در هر نوبت با کارهای خلاقانه مشتریانت را غافلگیر کن تا عاشق خودت و کارت شوند.
مطالعه، همایش، و سمینارهای مفید و کاربردی را فراموش نکنید.
در نهایت لازم به ذکر است که اگر خواستید در کسب وکارتان رشد داشته باشید و ریسک را کاهش دهید باید:
مثلا اگر دست به تولید جدیدی زدید که ریسک بالایی دارد برای اینکه فشار این ریسک را بشکنید سعی کنید هزینه ها را حداقل 10 درصد کاهش دهید. و یا بازاریابی در محصولات قبلی را گسترش دهید.
از سرمایهگذاری در بازارهای ناشناخته جدا خودداری کنید
مطالعه مقاله « چگونه مواظب دارایی خود باشیم تا در بحران ها نابود نشود؟ »
یکی از بزرگترین ریسکهای بازار ایران، فعال شدن در بازارهای غیر تخصصی در زمان بحران است. در زمان بحران یک باره رعشه میلیونر شدن یک شبه به جان همه می افتد. و همه با کله میپرند تو بازار دلار، طلا و مسکن و…
از شغل های پر ریسک در دنیای تغییرات جدید دوری کنید
…………
1- مغازهداری
مغازهداری برعکس دهه 60، 70، 80 که خیلی سودآور بود در دهه 90 به دلایل زیر پر ریسک و ناکارآمد است:
2- تحصیلات دانشگاهی
عصر استخدام های فله ای دولتی تمام شده است. رشته های دانشگاهی اگر همراه با تجربه عملی و بازارشناسی همراه نشود کاربردی برای تحصیل کردگان نخواهد داشت.
3- خرید ملک مسکونی و تجاری
در دهه 60، 70 و 80 عدهای با تخریب خانههای کلنگی به مراکز تجاری و مسکونی سود زیادی بدست آوردند. ولی با شکل گیری تجارت الکترونیک و فروش های آنلاین این روش هزینه بر است و قادر رقابت با فروشگاهها و خدماترسانی آنلاین نخواهد بود.