5 قانون طلایی سواد مالی از « جرج کلاسن»
5 قانون طلایی سواد مالی از « جرج کلاسن»
مقدمه: چرا سواد مالی؟
این روزها پیش هر کی و هر جا بشینی موفقیت و خوشبختی را به داشتن تخصص بالا، سرمایه قلمبه و کسب وکارهای خاص میدانند… ولی چرا متخصصین، سرمایه دارها و کارخانهدارها حال و احوالشان خوش نیست چرا این روزها خیلی هاشون وضعیت خوبی ندارند و آه و ناله می کنند.
میگی نه! کافیه یه نگاهی به دور و برت بیندازی! اینکه این روزها از دولت تا ملت کاسه گدایی بر داشتند وچه کنم چه کنم می کنند!!! و تو کارشون موندن دلیلش مشخصه و الا این مملکت هم متخصص داره و هم پول،
- چرا کارمندان 2 شیفت کار میکنند باز هم اندر خم یک کوچهاند!
- چرا بازاری، هر 5 سال یک بارحداقل 50 درصد سرمایهاش کپ میشه!
- چرا بیشتر ورزشکاران حرفهای این مملکت تو جوانی رو پول غلت میخورن ولی آخر پیری فقیر میشوند!
- چرا متخصصین این مملکت جز قشر ثروتمند نیستند ولی فلان جوان 30 ساله داراییاش بالای 100 میلیارد است!
- و …
البته براحتی می توانیم مشکلات بالا را گردن دیگران گذاشت و آسمان و ریسمان ببافیم که اگر تحریمها نبود الان مملکت گل و سنبل بود و این همه بیکار ، مریض و ورشکسته نداشتیم ولی در جواب باید گفت: آیا درآمد عظیم فروش نفت در سالهای 86-87 که معادل 780 میلیارد دلار بود دردی از مشکلات را دوا کرد.
براستی دلیل اینهمه مشکل مالی در خانوادهها، دانشگاهها و مراکز تجاری و صنعتی چیست؟
حلقه گم شده این مشکلات در داشتن مهارت سواد مالی است. متاسفانه مدارس، دانشگاهها و خانوادهها بهایی به سواد مالی نمی دهند و گاها حتی در برابرش جبهه هم میگیرند.
-واقعا اگر کارمندان سواد مالی داشتند باز هم نیاز بود 2 شیفت کار کنند.
-اگر دانشگاه شریف با این همه متخصص و نخبه سیستم سواد مالی کاربردی داشت باز هم نیاز به بودجه دولتی داشت.
-اگر معلمان ما 3 الی 6 ماه وقت برای آموزش مالی می گذاشتند آیا نباید از چرخش مالی قلمچی، گزینه 2 ، علوی، گاج که بالای 50 هزار میلیارد تومان است سهمی داشته باشد.
در بحران سالهای 91–92 و 97 سرمایه 80 درصد هموطنان آب رفت! واقعا اگر در این زمینه آموزش دیده بودند باز هم همین اتفاق می افتاد یا برعکس میشد.
بر همین اساس برای آشنایی با سواد مالی و ایجاد انگیزه و هشدار نسبت به بحران آینده قسمتی از کتاب « ثروتمندترین مرد بابل» از جرج کلاسن را بطور مختصر ارائه دادم تا دوستان مطالعه کنید.
ضمنا نظر و تحلیل شما فوق العاده برایمان ارزشمند است چون می تواند تجربه گرانبهایی برای همه خوانندگان این مطلب باشد .
قوانین طلایی سواد مالی

قانون طلایی اول:
ثروت با خوشحالی و به مقدار روزافزون به فردی روی می آورد که دستکم 10 درصد از درآمد خود را پسانداز کند تا برای آینده خود و خانوادهاش اندوختهای داشته باشد.
بهانه: تو این شرایط چجوری میشه پول پس انداز کرد، با این تورم چیزی تهش نمی مونه، بدون حمایت نمیشه کاری کرد، بدون سرمایه هیچ کاری از من بر نمیاد و…
شدنی است کافیه عمل کنیم چون 10 درصد هیچ تاثیری در لول مصرفی و هزینه ها نداره. باور می کنید من با ورشکستگی و تورم سال های 91 و 92 ده درصد درآمدم را پس انداز و سپس تو بانک مسکن سرمایه گزاری و نهایتا سال 95 یک آپارتمان شیک در سپاهانشهر اصفهان خریدم.
تاثیر 10 درصد پسانداز درآمد:
- تامین آینده خانواده
- حس بودن زندگی و بالا رفتن اعتماد نفس
- ارزش افزوده و سود خوب و چند برابر شدن سرمایه
- هرچه اندوخته بیشتر باشد ثروت بیشتر نصیبت خواهد شد.
- و …
قانون طلایی دوم:
پول با سخت کوشی و اشتیاق برای ارباب عاقلی کار میکند که آن را در راهی سودآور به کار اندازد و آنگاه همچون گلههای دشت رو به ازدیاد می گذارد.
طلا ( سرمایه ) در واقع کارگری پرتلاش است و چنانچه فرصتی پیش آید مشتاق است که بهطور مضاعف افزایش یابد. هرکسی که اندوختهای از طلا ( سرمایه) داشته باشد فرصتهای بسیار برایش پیش میآید تا از آن اندوخته به شکل سودآوری استفاده کند و چون چند سالی بگذرد ، عجیب چند برابرمی شود.
قانون طلایی سوم:
طلا ( سرمایه) با حمایت صاحب محتاطی زیاد می شود که آن را با مشورت متخصصان و مشاوران کارآزموده مالی سرمایه گذاری کند. در واقع پول صاحبان محتاط را بیشتر دوست دارد ولی از چنگ افراد بی دقت می گریزد.کسی که از اشخاص دانا برای سرمایه گذاری راهنمایی میخواهد بزودی می آموزد که نباید گنجینه خود را به خطر اندازد بلکه باید آن را در راههای مطمئن سرمایه گذاری کند تا بطور مداوم بر میزان آن افزوده شود.
قانون طلایی چهارم:
کسی که صاحب طلا (سرمایه) است و در زمینه سرمایه گذاری مهارت و تجربه کافی ندارد بسیاری از راهها را سودآور می پندارد، اما غالبا آن راهها با خطر زیادی همراهند. اگر اشخاص دانا این راهها را تحلیل کنند نشان خواهند داد که احتمال منفعت آنها بسیار کم است.و بهای بیتجربگی خود را با از دست دادن سرمایهاش میدهد.
قانون طلایی پنجم:
طلا ( سرمایه) از کسی فرار می کند که به دنبال درآمدهای غیرممکن باشد و یا از روی طمعکاری به دنبال افراد شیاد و حقهباز رود و به تجارت خام و هوسهای واهی خود اعتماد کند و آنرا در راههای غیر معمول سرمایه گذاری کند.
مثل هجوم وحشتناک مردم به بازار بورس، دلار و طلا در شهریور97 تا اردیبهشت 98 که بجز تعداد اندکی بقیه بازنده بازار شدند.
سرمایهگذار واقعی و دانا هرگز اصل سرمایهاش را به خطر نمیاندازد.
کافیه سری به راهرو دادگاهها بزنی از این مدل آدمای طمعکار و آمادهخور زیاد می بینی که بدجوری تو چنگال شیادان و کالاهبرداران شکار شدهاند ولی این افراد خودشان را گول میزنند، به زمین و زمان بد می بندند ولی مسئولیت اشتباه خود را نمی پذیرند.
کافی بود 1 درصد از سرمایه خود را صرف آموزش یا کمیسیون مشاوره به یک کارشناس مالی خبره و با تجربه می دادند، آنوقت بجای شکایت و سردرگمی در راهروهای دادگاه، سرمایه 2 برابری را با یه قهوه گرم تو هوای پاییزی جشن می گرفتند.

ابراهیم اسدی
بازاریاب و توسعه دهنده کسب وکار گیاهان دارویی
دوستان شما مطالب زیر را هم دوست داشتند
No post found!
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.