تقدم بازاریابی برتوسعه کسب وکار، بخاطر برندسازی و افزایش درآمد
تقدم بازاریابی برتوسعه کسب وکار یک اصل مهم در تجارت است، زیرا تا زمانی که کسب و کار به درآمد کافی نرسد، هرگونه توسعه کسب و کار در بخش منابع انسانی و یا تجهیزات نتیجه بخش نخواهد بود.
تجربه تلخ و شیرین من در بازار
در سال 91 بدون برنامه و حتی آموزش کافی با یک سرمایه زیادی شیرجه زدم تو بازار. وارد بازار شدم و سرمایه عظیمی از دست دادم.
در سال 93 با سرمایه بسیار اندک ( 480 هزارتومن ) و البته با آموزش و تحقیق عملی یک ایده تولیدی را در قالب شغل خانگی شروع کردم.
با بازاریابی چهره به چهره ( فیس تو فیس) ظی 6 ماه تبدیل به کارگاهی شد با فروش خوب و استخدام 5 نفر نیروی انسانی! و پخش محصولات در بازارهای تهران، اصفهان، شیراز، تبریز، کرمان، اهواز و …
در مرحله اول معتقد به این باور بودم که باید بزرگ باشی تا دیده شوی در غیر اینصورت زیر پای بزرگان بازار له خواهی شد. بر همین اساس با سرمایه زیاد وارد بازار شدم.
دقیقا نتیجه عکس داد. با پول درشت وارد بازار شدم و همه را نابود کردم. چون نه تجربه کافی داشتم و نه مشاور و مربی با تجربه !!!
دو دیدگاه مردم به بازار و ساخت کسب و کار
افراد برای کارآفرینی و ساخت کسب و کار یا توسعه کسب و کار خود برای ورود قدرتمند به بازار دو دیدگاه دارند؛
- کار را با سرمایه بزرگ و استخدام مدیران و کارکنان با تجربه شروع می کنند.
- یا با سرمایه کم و حتی بدون سرمایه ایده خود را شروع و با مدریت درست و بازاریابی محصول یا خدمات خود در بازار مطرح می شوند.
معمولا دغدغه اصلی مدیران، کارآفرینان، جوانان جویای کار و … برای شروع بیزنس جدید و یا توسعه کسب و کار خود به 2 شکل است:
الف) کار را با سرمایه بزرگ و استخدام مدیران و کارکنان با تجربه شروع کنم و یا بهتر است یک شرکت آماده به کار و موفق را بخرم.
ب) یا با سرمایه کم و حتی بدون سرمایه شروع کنم ولی صبر کنم تا بازار من و مشتریان من بیشتر شوند و سپس، برای توسعه زیرساخت های سازمان یا شرکت خود برنامه ریزی کنم.
واقعیت این است که مانند بسیاری از پرسشهای مدیریتی، چنین سوالی پاسخ قطعی و مطلق ندارد. ضمن اینکه شاید بتوان راه حل میانه ای تعریف کرد. اما شاید برای شما مرور چند نکته جالب باشد:
چرا بازارسازی و بازاریابی مقدم بر توسعه کسب و کار است؟
بازارسازی و بازاریابی به عنوان دو عامل مهم در موفقیت یک کسب و کار تلقی میشوند. در واقع، یکی از دلایل اصلی شکست بسیاری از کسب و کارها، عدم توجه به بازارسازی و بازاریابی است. چرا که اگر کسب و کاری توانایی تولید یک محصول یا ارائه یک خدمات را داشته باشد، اما نتواند آن را به مشتریان خود بفروشد، نمیتواند به موفقیت دست پیدا کند.
از آنجایی که بازاریابی به معنای جذب مشتریان و ارائه محصولات و خدمات به آنها است، بنابراین بازاریابی باید در مرحله اول و قبل از توسعه کسب و کار مطرح شود. به این ترتیب، کسب و کار میتواند نیازهای بازار را بررسی کرده و محصولات و خدماتی را ارائه دهد که با نیازهای مشتریان هماهنگ هستند.
همچنین، بازاریابی به کسب و کار کمک میکند تا بیشترین سود را از فروش محصولات خود بدست آورد. بازاریابی موثر، توانایی جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان قبلی را دارد و به کسب و کار کمک میکند تا در رقابت با سایر شرکتها، بهترین عملکرد را داشته باشد.
الگوهای تقدم بازاریابی بر توسعه کسب و کارها
با توجه به اینکه مشخص گردید، بازاریابی و بازارسازی مقدم بر گسترش و توسعه کسب و کارهاست، لذا برای بررسی دقیق تر آن روش ها و مسیرهای طی شده توسط شرکتها و کسب و کارها در جهان امروز با ذکر مثال بررسی می شود تا مدیران و کارآفرینان جوان در انتخاب مسیر مدیریت کسب و کار خود بهتر تصمیم گیری کنند.
نکته اول) انتخاب گزینه ی درست تا حدی به صنعتی که در آن فعالیت میکنید ارتباط دارد. به عنوان مثال در میان شرکتهای فعال در صنعت IT (فنآوری اطلاعات) مثل: گوگل، آمازون، توییتر. کمتر شرکت موفق بزرگی را در دنیا می توان یافت که با یک وام بزرگ یا یک ساختمان بزرگ شروع به کار کرده باشد.
عمدهی این شرکت ها از فعالیتهای بسیار محدود و کارکنان بسیار محدود کار را آغاز کرده ( جف بزوس آمازون را از پارکینگ و به تنهایی استارت زد) و تنها پس از «توسعه بازار» و «ایجاد فضاهای جدید کسب و کار و درآمد» به استخدام نیروی جدید، تغییر ساختمان شرکت، سرمایهگذاری های جدی و … پرداخته اند.
این در حالی است که در شرکتهای فعال در حوزهی انرژی (نظیر نفت و گاز و حتی انرژیهای نوین) شرکتهای موفق بزرگی دیده میشوند که در ابتدا با سرمایههای بزرگ شکل گرفته و در ادامه به تدریج به توسعه بازار خود پرداخته اند.
نکته دوم) انتخاب گزینه درست، تا حدی نیز «یک گزینه فرهنگی» است! در کشورهای توسعه یافته که منابع با دقت بیشتری هزینه میشوند، معمولاً گزینه دوم انتخاب میشود و بی دلیل، سرمایه گذاری سنگینی در یک حوزه انجام نمیشود.
این در حالی است که فضای فرهنگ مدیریت کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، به شکلی است که برای انجام هر کار بزرگی، ابتدا سرمایه گذاری عظیمی روی زیرساخت آن صنعت یا بیزنس انجام شده و سپس در خصوص بازارسازی آن شاید چاره اندیشی شود.
به عنوان مثال
در صنعت خودروسازی کشورهای توسعه یافته، شرکت های خودروساز با تولید تک خودرو شروع کرده و به تدریج با توسعهی بازار و افزایش مشتریان، سرمایه گذاری برای توسعه ی خود را آغاز کرده اند. ( مقایسه ایران خودرو با فورد آمریکا)
نکته سوم) آمار جهانی می گوید، افرادی که با سرمایهی شخصی و کم خود شروع به کار می کنند و به تدریج با رشد منابع انسانی و توسعه ی بازار، اقدام به توسعه زیرساخت میکنند، موفق تر از سرمایه گذارانی هستند که به صورت ناگهانی، با زیرساخت های بزرگ وارد فضای کسب و کار میشوند.
نکته چهارم) با توجه به دلایل فوق بسیاری از شرکتهای بزرگ ( فیس بوکف گوگل و …) با وجودی که از سرمایه کافی برخوردار هستند، ولی به جای تاسیس یک شرکت تازه، شرکتی را که از قبل وجود داشته و به تدریج رشد کرده، خریداری میکنند و آن را رشد میدهند. چون میدانند که با سرمایه گذاری مستقیم وایجاد زیرساخت، همواره احتمال اینکه شرکت جدیدالتاسیس ناتوان و یا کم توان باشد، بیشتر خواهد بود.
شرکت توییتر، که از بزرگترین شرکت های فعال در فضای مجازی است، تا چندین سال بعد از تاسیس، برای توسعهی زیرساخت های خود سرمایهگذاری نکرد، در ابتدا منتظر ماند تا مشتریان و بازار جدید قدرتمند شود، سپس به تدریج، به توسعهی زیرساختهای خود پرداخت.
مثلا طی سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ در مواقعی حجم کاربران توییتر در حدی افزایش مییافت که سرور، پاسخگوی نیاز کاربران نبود. شرکت توییتر با نشان دادن این نهنگ که به Failing Whale معروف شده است، به کاربران یادآوری میکرد که حجم زیاد بار روی سرور در حدی است که توییتر از عهدهی مدیریت آن برنمیآید.
توییتر تنها زمانی به توسعهی زیرساخت اقدام کرد که از وجود بازار کافی و مشتریان قطعی اطمینان حاصل کرد. شرکت موفق توییتر را با برخی از شرکتهایی مقایسه کنید که در کشور ما مشغول به فعالیت هستند و هرکدام چندین برابر سرورهای امروز توییتر امکانات دارند. اما از آنجا که این سرمایه گذاریهای زیرساخت، قبل از توسعه ی بازار اتفاق افتاده، امروز در ایجاد بازار و ارائهی خدمات و ایجاد درآمد بسیار ضعیف یا حتی ناتوان، هستند.
در نتیجه:
بازارسازی و بازاریابی و توسعه کسب و کار هر دو عامل مهمی در موفقیت هر کسب و کار هستند، اما در برخی موارد، بازارسازی و بازاریابی به عنوان اولویت و تقدم بر توسعه کسب و کار در نظر گرفته میشوند و در برخی موارد توسعه کسب و کار به عنوان اولویت به نظر میرسد.
بازارسازی و بازاریابی برای یافتن مشتریان و جذب آنها به کسب و کار بسیار حیاتی هستند. در واقع، یکی از دلایل اصلی شکست بسیاری از کسب و کارها، عدم توجه به بازارسازی و بازاریابی است.
اگر کسب و کاری توانایی تولید یک محصول یا ارائه یک خدمات را داشته باشد، اما نتواند آن را به مشتریان خود بفروشد، نمیتواند به موفقیت دست پیدا کند. همچنین، بازاریابی موثر، توانایی جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان قبلی را دارد و به کسب و کار کمک میکند تا در رقابت با سایر شرکتها، بهترین عملکرد را داشته باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.