گنج زیرخاکی کارآفرینی در دانشگاه اصفهان
گنج زیرخاکی کارآفرینی دانشگاه اصفهان شامل؛ اساتید باتجربه، دانشجویان جویاینام، کتابهای قدیمی، پایانامه دانشجویی خاک خورده است، که دنیایی از ایده های ناب کارآفرینی می باشد.
- بهترین کارآفرینان از چه قشری هستند؟
- آیا تحصیل دانشگاهی برای یک کارآفرین لازم است یا مانع؟
- آیا دانشگاههای ایران فضای مناسبی برای رشد کارآفرینان است؟
کارآفرین شدن و دانشگاههای ایران
من مقالات یا ویدئوِهایی که مربوط به حوزه آموزش کارآفرینی نوشته شود، را با ذوق و شوق میخوانم و البته به کامنتها توجه ویژه دارم چون نظر افراد از خود مطلب برایم جذابتر است.
کامنتها، آیینهای تمام نمای از شخصیتها با درونمایه متفاوت و متنوع از نگرشها، و چشم انداز تیپهای مختلف طبقاتی، جنسیتیی، اقلیم جغرافیایی و نسل تابو شکن و دیوانه امروزی… می باشد.
معمولا یکی از کامنتهایی که بیشترین دامنه فراوانی را داره، اظهار نظر در باره درس خواندن و دانشگاه رفتن یا نرفتن است.
متاسفانه اکثریت مخالف دانشگاه رفتن هستند و ادعا می کنند عمرشان را بیخودی پای کلاس و درس ریختند و اگر همین زمان را جای دیگیری مثل بازار، یا تخصص و مهارت صنعتی – خدماتی گذاشته بودند اوضاع اقتصادی-اجتماعی امروزشان بهتر میشد.
برونگرای دانشگاههای ایران
ظاهر دانشگاههای ایران شامل تعدادی جزوه و چند تا کتاب و یه مشت کتابای گرد و خاک خورده با اساتید 40 درصد سهمیهای ( البته قصدم توهین نیست ولی بالای 60 درصد اساتید دانشگاهها با سهمیه استاد شدند و جالبه بچه هاشونم کوپن 40 درصدی را از باباهاشون به ارث بردن) و قیافه های ترسناک بچههای حراست دانشگاه که به همه چی گیر میدهند و تعدادی دختر و پسرای قر و اطوارای بازاری ( دیر از جون اقلیتی ) که بخاطر پدر و مادرشون اومدن دانشگاه یا بخاطر پز دادن و یا دوست و ازدواج و…
درونگرای دانشگاه های ایران
شاید تو مخالف حرفم باشی ولی من عاشق دانشگاه هستم البته مثل تو، منم از ظاهر برونگرای دانشگاه حالم بهم میخوره منم مثل تو برای استادم بیگاری کشیدم و منم مثل تو حراست بهم گیر داده ولی چیزهایی کشف کردم که اگر حوصله داشته باشی و مطلب را ادامه بدی برات مینویسم.
بدون شک اگر یکم تیز و زیرک باشی دردانه نایاب درون داشگاه ترا خیلی زودتر از هر بازار و کشور خارجه به قله رشد و توسعه شخصیتی و درآمدی خواهد رساند.
گنجهای زیر خاکی دانشگاههای ایران
سالهای 90 تا 95تو دبیرستان البرز اصفهان تدریس داشتم . دبیرستان تو محوطه دانشگاه اصفهان بود. سال 91 برنامه ام
فیکس نشد و سه شنبهها 4 ساعت فضای خالی داشتم …روزهای سه شنبه کارم شده بود گشت وگذر تو دانشگاه و تجدید خاطرات دوران دانشجویی… کم کم سر از کافی نت و کتابخانه و شرکت در همایشهای دانشجویی درآوردم، بعدها همین 4 ساعت دنیای شغلی و باورهای منه تغییر داد چون زیرخاکی دانشگاه را کشف کرده بودم.
* فضای پرپتانسیل و تا حدودی ارزان:
یک لحظه فضای کلی دانشگاههای درجه اول ایران مثل تهران، شریف، شهید بهشتی، اصفهان، ارم شیراز، فردوسی مشهد، تبریز و… را تجسم کنید دنیایی از امکانات فضای سبز، ورزشی، کتابخانه، سالن ها فرهنگی – هنری و… فضاهایی که در بهار و پاییز و زمستان فوق العاده زیبا و قشنگن… ولی بندرت دانشجویی از این فضا لذت میبرد و بیشتر بفکر فرار از این فضاست.
*جامعه آماری بالا:
دانشگاه های درجه اول ایران شامل دهها هزار نفر آدم است که برای یادگیری و کسب تجربه و از همه مهمتر برای اهرم سازی فوق العاده هستند.
آدمایی که تودانشگاههای ایران هستند یک بستر فوق العاده برای نام جویی و خلاقیت است البته نه در کلاسهای خشک و بیروح بلکه درفضای خارج از کلاس . تو این فضا هر جور جوان کاری بخوای پیدا میشه که هم کار بلد است و هم صادق و بی شیله پیله!
اگر کار تحقیقی داری و یا تست بازار داری محیط خوبی برای تست و آزمایش است و البته آدمای تحلیلگر خوب!
خلاصه از دانشمندبگیر تا فنی کار و آدمای گستاخ و تابو شکن تو این فضا میتوانی پیدا کنی که هیچ کجای ایران پیدا نخواهی کرد!
* منابع قدیمی و ارزشمند:
اگر به کتابهای قدیمی کتابخونهها دانشگاهها سر زده باشی دنیایی از کتاب های گردوخاک گرفته را میبینید، من حوزه کسب وکارم را از دل همین کتابای فراموش شده پیدا کردم.
*تحقیقات و پایان نامههای دوره ارشد و دکتری:
معمولا این پایان نامهها تو لیست فراموش شده هستند حتی نویسندههاشونم باهاشون قهر کردند… ولی من هر وقت مغزم برای نوشتن مقاله یا تحقیق قفل میکنه به این گنجینه برباد رفته پناه میآورم.
*اساتید با تجربه و دانشجویان جویای نام:
وقتی اسم دانشگاه میاد من خیلی سریع اساتید بزرگی چون: کورش خسروی، محمدرضا شعبانعلی، محمدحسین ادیب، احمد روستا، جهانگیری و دهها نفر دیگر را در نظرم تجسم میکنم، که هر کدامشون یه دانشکده کاربردی
هستند.
یاد دانشجویانی که دنبال استاد شدن نرفتن و یا بودن و از خیرش گذشتن ولی امروز خودشان خط شکن
دنیای کارآفرینی در کشور هستند افرادی چون: امین آرامش، میثم مدنی، دختران نجار، امیر مهرانی، متین لشکری، مصطفی کلامی، مرضیه سیدصالحی و دهها نفر دیگر.
*ارتباط با جهان تجارت و بزرگان فناوری:
یکی از بهترین مسیرها برای جهانی شدن همین دانشگاههایی هستند که هر روز با چماق تو کلهشون
میکوبیم براحتی از همین طریق می شود، با صنایع، بازار و کارآفرینان دنیای جدید پل ارتباطی زد. مثلا میشود
بجای مهاجرت به کانادا،از همین ایران خودمون تو کانادا ثبت شرکت کرد و پروژههای دلاری گرفت و کار کرد.
*خط شکنان امور خیریه:
بدون تعارف بین داشجویان و اساتید ایرانی آدمای بزرگی در زمینه کار خیر پیدا میشود. این قشر هم مهارت کافی دارند و هم اعتبار خوب.
من سال 82 مدیرپیش دانشگاهی سمیرم بودم و با کمک جهاد علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان کلاسهای
کنکور و مشاوره رایگان برگزار کردیم . خوشبختانه هنوز این رابطه حفظ شده چون افراد دلسوز و بزرگی چون: دکتر سمرسیدیاحسین ( نخبه جهانی) ، دکتر معین رضایی، دکتر فاطمه جهانشاهی و هزاران متخصص این آب و خاک سینه چاک خدمتند فقط باید زمینه را آماده کرد.
من با همین 6 تا زیر خاکی فوق، از دنیای معلمی وارد دنیای کارآفرینی شدم و سال 93 با سرمایه زیر 500 هزار تومن یک کارگاه بسته بندی تو حوزه گیاهان دارویی زدم و سال 96 وارد دنیای دیجیتال مارکتینگ شدم. امروز نه تنها خودم بلکه حداقل 10 نفر بطور مستقیم و غیرمستقیم از این طریق مشغول کار و صاحب درآمد هستند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.